اين استاندارد، راهنمايي را در خصوص موضوعات كيفيت كه در پروژه‌ها، اثر گذارند ارائه كرده و تصويري از اصول و شيوه هاي مديريت كيفيت را براي دستيابي به اهداف كيفي پروژه ها، نشان مي‌دهد. اين استاندارد قابل به كارگيري در پروژه‌ها با ماهيت، اندازه، مدت زمان، محيطها و پيچيدگيهاي گوناگون است و حتي مي‌توان آن را در پروژه‌اي مستقل تا بخشي از برنامه و يا مجموعه‌اي از پروژه ها و صرف نظر از نوع محصول و يا فرايندهاي آن به كار برد.

هدف كلي استاندارد ايجاد و برقرار نگهداشتن كيفيت در پروژه‌ها، از طريق يك رويكرد نظام مند است كه اطمينان حاصل شود:

· نيازهاي بيان شده و تلويحي مشتري، درك شده و فراهم مي شوند.

· نيازهاي ساير طرفهاي ذي‌نفع درك شده و ارزيابي مي شوند.

· خط مشي كيفيت سازمان اصلي براي استقرار در مديريت پروژه، منظور مي شود.

2-1- نگرش استاندارد به كاربرد مديريت كيفيت در پروژه ها

اين استاندارد بيان مي دارد كه براي مديريت كيفيت در پروژه ها، اثبات شده است كه دو جنبه وجود دارد: – فرايندهاي مديريت پروژه- فرايندهاي مرتبط با محصول پروژه.

مديريت كيفيت پروژه همواره مي بايست دو مقوله مذكور را به صورت توام مد نظر قرار دهد. كوتاهي اعمال مديريت كيفيت در هر يك از اين ابعاد و قصور در فراهم‌آوردن آنها مي تواند اثرات نامطلوبي را بر محصول پروژه، مشتري و ساير طرفهاي ذي‌نفع پروژه و سازمان پروژه بر جاي گذارد.

در اين استاندارد، راهنمايي در خصوص كيفيت در فرايندهاي مديريت پروژه مطرح مي شود و نيز راهنمايي در خصوص كيفيت در فرايندهاي مرتبط با محصول پروژه را به استاندارد ايزو 9004، ارجاع مي‌نمايد. همچنين صراحتاً بيان مي‌دارد كه اين استاندارد، راهنماي مديريت پروژه نمي‌باشد.

3-1- فرايندها و فازها در پروژه از ديدگاه ايزو 10006

يك پروژه به منظور برنامه‌ريزي و نظارت بر تحقق اهداف و ارزيابي ريسك‌هاي وابسته، به فرايندهاي مرتبط و فازها تقسيم مي‌شود. فازهاي پروژه، چرخه حيات پروژه را به بخشهاي قابل مديريت مانند مفهوم، توسعه، گردآوري و خاتمه تقسيم مي‌كند.

فرايندهاي پروژه، فرايندهايي هستند كه براي مديريت بر پروژه و همچنين پديدآوري محصول پروژه ضروري هستند كه در اين استاندارد، به راهنمايي در خصوص كيفيت در فرايندهاي دسته اول پرداخته شده است. در اين استاندارد به صورت كلي فرايندهايي‌كه‌براي اكثر پروژه‌ها، كاربرد دارند، ارائه شده است. فرايندها بر حسب هماننديشان گروه‌بندي شده اند. يازده گروه از فرايندها به اين شرح ارائه شده است:

– فرايندهاي استراتژيك- فرايندهاي مرتبط با منابع- فرايندهاي مرتبط با كاركنان- فرايندهاي مرتبط با وابستگي- فرايندهاي مربتط با محدوده- فرايندهاي مرتبط با زمان

– فرايندهاي مرتبط با هزينه- فرايندهاي مرتبط با ارتباطات- فرايندهاي مرتبط با ريسك- فرايندهاي مرتبط با خريد- فرايندهاي مرتبط با اندازه گيري، تجربه و تحليل و بهبود.

ايزو 10006 ضمن تشريح اين فرايندها (فرايندهاي مديريت پروژه) بر به كارگيري اصول مديريت كيفيت در آنها با يك جهت‌‌گيري استراتژيك تاكيد دارد.

2- نتيجه گيري

همان گونه كه ملاحظه شد با توجه به تعريف مديريت كيفيت‌وسيستم مديريت كيفيت ومفهوم و ويژگيهاي پروژه مشخص گرديد، اهميت اجراي كارها به شيوه‌هاي پروژه اي در سازمانها، روز به روز گسترش بيشتري در دنيا مي‌يابد. اما مهمترين مساله در اجراي پروژه ها پرداختن به كيفيت و مديريت كيفيت در آنهاست.

به مزاياي مستقيم و غيرمستقيم استقرار سيستم مديريت كيفيت در پروژه‌ها اشاره شد. براي به كارگيري مديريت كيفيت در پروژه‌ها، اثبات شده است كه دو جنبه وجود دارد: يكي فرايندهاي مديريتي پروژه‌ وديگري فرايندهاي مرتبط با محصول پروژه. قصور در فراهم‌آوردن هر يك از اين جنبه‌ها، اثرات نامطلوبي بر محصول پروژه، مشتري، ساير طرفهاي ذي‌نفع و سازمان پروژه باقي مي‌گذارد.

بررسي استاندارد ايزو 2003: 10006، نشان داد كه اين استاندارد به راهنمايي در خصوص كيفيت در فرايندهاي مديريت پروژه مي‌پردازد و راهنمايي در خصوص فرايندهاي مرتبط با محصول پروژه را به استانداردهاي سري 9000 (خصوصاً ايزو 2000، 9004) ارجاع مي‌كند. همچنين مشخص شد ايزو 2003: 10006، استاندارد محصولي نبوده، و نگرش نوين را در كيفيت در فرايندهاي مديريت پروژه مطرح مي‌سازد، و شامل مطالب جديدي در خصوص اصول مديريت كيفيت در فرايندهاي مديريت پروژه است.

اين استاندارد به توجه به فرايندهاي مرتبط با محصول پروژه و فرايندهاي مديريت پروژه به صورت توام تاكيد دارد و تعامل بين آنها را ضروري مي‌داند.

با توجه به اينكه نگرش استانداردهاي موجود در خصوص سيستم‌هاي مديريت كيفيت (همچون سري 9000) درپروژه‌ها، محصول‌گرا بوده، و به كارگيري آنان در پروژه‌ها فقط جنبه محصولي مديريتي كيفيت را پوشش مي‌دهد، مي‌توان با رويكرد به اين استاندارد جديد، خلاء موجود در زمينه كيفيت در مديريت پروژه را پر كرد و با دو نگرش محصولي و مديريت پروژه‌اي، مديريت كيفيت پروژه را بهبود بخشيد. با اين تفاسير مي‌توان بيان كرد كه رويكرد به استاندارد جهاني ايزو 2003: 10006 به عنوان يك الگو مي‌تواند به بهبود كيفيت در مديريت پروژه‌ها و به تبع آن بهبود مديريت كيفيت در پروژه‌ها منجر شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *